- نویسنده:حسین ملکی
- تاریخ:چهارشنبه 89/2/22
آقای صانعی اخیرا بعد از مدتی سکوت و غیبت رسانهای، مجددا به صحنه برگشته و دارد همان حرفهای قبل از سکوت خود را تکرار میکند. ایشان از دوستان خود خواسته است که به قانون اساسی خودشان عمل کنند! چند روز پیش هم در جمع افراد دیگری از کنار گذاشتن یاران انقلاب اظهار ناراحتی کرده بود.
بدون مقدمه و هرگونه بحث درباره صانعی و اظهاراتش، از شما میخواهم که سخنان زیر را به دقت بخوانید. حقیقتا خواندن اینها خالی از لطف نیست. با استناد به این سخنان تاریخی صانعی، ببینم مگر قبلا و در زمان مسئولیت آقای صانعی وضعیت چگونه بوده که امروز فضا بحرانی است؟! این قانون اساسی که آقای صانعی به آن وفادار است و از ما میخواهد آنرا تبلیغ کنیم، چیست؟ با خواندن این سخنان تاریخی، چند مساله روشن میشود:
1- اینکه چه آدم هایی قبلا تندرو بودند و یک شبه اصلاح طلب و آزادیخواه شدند
2- چه آدم هایی قبلا انقلابی بودند و به آن افتخار میکردند، و امروز از آن خجالت میکشند
3- چه آدم هایی قبلا خواستار نابودی کامل ضدانقلاب و گروهکهای ضدانقلاب بودند، اما امروز برایشان گریه میکنند! (میرحسین موسوی یک نمونه از این آدمها)
و مسله مهم تر اینکه آدم با مقایسه آن تندوریها و این کندرویها و رنگ عوض کردنها، به هوش و ذکاوت برخی رهبران بلندپایه نظام بیش از پیش ایمان میآورد که همیشه جانب انصاف، اعتدال و میانهروی را در پیش گرفتند و هرگز رنگ عوض نکردند!
گزیدهای از سخنان گهربار و تاریخی صانعی در خطبه های نماز جمعه
گروهک های ضدانقلاب قانونی و رسمی نیستند
افراد ناراضی تراش، اگر روزی جرمشان ثابت شود، کیفر سختی خواهند دید. خطر ناراضی تراشها از تفرقهاندازها بیشتر است و البته مسئولان مواظبشان هستند و سرانجام مجازات خواهند شد.
به عنوان مسئول قوه قضائیه اعلام میکنم کلیه گروهکها و احزاب از اقلیت و اکثریت گرفته تا تودهای و همه آنهایی که زیربنای فکریشان نفی اسلام و توحید است، از زمانی که قانون اساسی به تصویب رسید، قانونیت و رسمیت نداشته و ندارند. وقتی قانون اساسی به تصویب رسید، انحلال آنها اعلام شد، لذا هر حرکت و فعالیتی که داشته باشند، جرم است و به عنوان افساد و اقدام علیه امنیت کشور اسلامی اعم از کوچک و بزرگشان در دادسرای انقلاب اسلامی محاکمه و به کیفر میرسند.
به وابستگان و طرفداران گروهکها اخطار میکنم قبل از آنکه حکومت اسلامی بر آنها تسلط پیدا کند، به صلاحشان است که با آنها قطع رابطه کنند وگرنه ترحم به آنان معنی ندارد و ترحم به پلنگ تیزدندان جرم است. نظام نمیتواند گروهکهایی را بپذیرد که آدم میکشند و علیه حکومتی که با خون شهدا شکل گرفته، میشورند. آن روزی که علیه آنان به عنوان مسفد کیفرخواست صادر میشود، قوم و خویشها به التماس نیفتند و فلان روحانی را نبینند، روز التماس الان است! از دادستان محترم انقلاب اسلامی تهران میخواهم عاملین بمبگذاری در همان محلی که انفجار صورت گرفته، اعدام شوند، زیرا وقتی حدود الهی در محلش اجرا شود، برکات خداوند نازل میشود. 64/2/8
بدحجاب ها، از اروپا برگشته ها هستند!
این بدحجابیها از کیست؟ آیا از جنوب شهریهاست و یا از آن اروپا برگشتههاست؟ اینها خیال کردند که دیگر انقلاب در این مملکت خاتمه پیدا کرده است وگرنه مسلمانها که اهل بدحجابی نیستند؟ اینها میبینند که اکثریت مردم طرفدار حجاب و خوبیها هستند ولی آنها اعتنا نمیکنند و تعمد دارند. آیا اسلام میگوید با هر دو باید یکنواخت برخورد کنید؟ پناه بر خدا که در ادارهای برای فراریان تازه برگشته، حقی بیشتر از پابرهنهها قائل شوند و یا در محکمهای به نفع سرمایهداری حکم داده شود و حق آن پابرهنه ضایع گردد. حق را به او بدهند چون وضع ظاهرش به غرب میخورد، اما این مسلمان محرومی که سر و وضعش به حزب الله میخورد حقش پایمال شود. آنها نمیتوانند ببینند که حزب الله در صحنه باشد. 24/6/64
ضدانقلاب همه چیزش باید از بین برود!
ضدانقلاب هرچه باشد باید بایکوت شود. یعنی کسی که حرکت ضدانقلابی دارد باید منفی شود. باید فراموش شود در تاریخ. باید همه چیزش از بین برود! باید به جای رحمت، بریده باد و مرگ بر ابی لهب (باشد) این حرکت قرآن است. این راهی است که قرآن به ما یاد میدهد. عموی پیامبر، قوم و خویش پیغمبر باشد، در رابطه با اسلام و انقلاب اسلامی، این حرفها به درد نمیخورد. طلحه و زبیر باشد، سابقه انقلابی داشته باشند، سابقه انقلابیاش هم انقلابی نبوده، سابقه انقلابیشان هم برای خدا نبوده. طلحه و زبیر که مومن شدند و مسلمان شدند، آمدند برای کسب شخصیت تاریخ زندگیشان. معلوم است از اول که آمدند مشکوک آمدند. آنها اسلام واقعی را نپذیرفتند. حالا ما اعتراف کنیم چرا این آدم انقلابی این جور شده، خوب آن انقلابیاش هم قلابی بوده، حقیقی نبوده است.
اگر خدای ناخواسته یک روز این فکر در یک ملت و جامعهای به وجود بیاید که به خاطر قوم و خویشی و قرابت، بخاطر سابقه، به خاطر ضعف، به خاطر دسته، طایفه ما باید ضدانقلاب را محترم بدانیم، این اشتباه است و خطرناک.
فراری ها که برمیگردند باید حزب اللهی باشند!
حکومت ما لطف میکند به آن بدبختهایی که رفتند خارج، دارند نکبت میکشند به آنها هم میگوید بیایید. البته باید بدانند با فرهنگ غرب نمیتوانند بیایند، اگر بیایند باید حزب اللهی باشند. آن روز دیگر اینجور نیست که ما نهی از منکرمان فقط با نصیحت و گفتن باشد و بگوییم نظامی است همراه با حکومت و قانون، نه آنها برگشتند همان فراری ها هستند و بخواهند به انقلاب ضربه بزنند، باز حرکت و نهضت و انقلاب علیه آنها از طرف ملت شروع می شود.
بدانند ایران، ایران نماز است، ایران روزه است، ایران حج است، ایران جهاد است، ایران جنگ است، ایران شهادت است، ایران تشییع جنازه، نه ایران عیاشی، نه ایران بی بند و باری، نه ایران فیلم های مبتذل. این ایران دیگر آن ایران برای آنها نیست و برای هیچکس هم نخواهد بود. اگر برگردند اموال مصادره شدهشان را دیگر به آنها پس نمیدهند چون مالک نیستند. حالا رفته برگردد پایش را بخواهد باز کند پله های دادگاه ها و دادسراها را بپیماید یا در دادگستری و یا دادسرای انقلاب؟ نه راه به او نمیدهند. این را بدانند! ایران ایران نماز جمعه است، ایران آخوندهاست، اینرا باید بدانند. ایران ایران دهاتیهاست، دیگر ایران کراوات و ایران کلاه چه جوری و موی چه جوری نیست! 28/2/65
دست و پایشان را هم قطع کنید!
کسانی که محکوم به اعدام هستند، بدون شک مفسد و محارب هستند. اکنون عزیزانی از ما بدن خود را از دست دادهاند، بچه هایی یتیم و زنانی بیسرپرست شدهاند و خانوادههایی هستی خود را از دست دادهاند. قطع نظر از مسائل آنها که مجازاتشان اعدام است، از نظر حد و از نظر مفسد و محارب، قصاص اعضا باید مطرح شود. هر دادسرایی که به پرونده رسیدگی میکند و هر مسئول انتظامی که برای تکمیل پرونده به بیمارستان میرود لازم است از کسانی که عضوی از بدن خود را از دست دادهاند، سوال کنند که آیا شما میخواهید که قصاص انجام شود؟ و برای این مساله قانونی و فقهی، تنها اعدام مطرح نبوده، بلکه اگر آنها خواستار قصاص شدند باید به مقداری که دست و پای این عزیزان قطع شده، دست و پای آنها نیز قطع بشود. ممکن است بگویید اگر قصاص شود آمریکا ناراحت میشود، مگر ما اینجا نشستهایم که آمریکا خوشش آید؟ آنها در کشور خود مسابقه همجنس بازی میدهند و ما از اجرای حکم الهی در مملکت خود ناراحت باشیم؟
البته یک بار تقاضا کردم، ولی تقاضای ما عملی نشد. ما امیدواریم تقاضای ما را به دلیل مسلمان بودن ما و برای رضایت خدا اجابت کنند. تقاضای ما از مسئول محترم سازمان اطلاعات قم و وزیر محترم اطلاعات (ری شهری) و قوای انتظامی است که اعدام و قصاص افراد دستگیر شده در همان محل انفجار و در پیش روی مردم صورت گیرد. همان جایی که عزیزان ما شهید شدند. 31/5/65
اصلا جواب تلفن پولدارها را هم ندهید!
آدم باید با فقرا و بیچارهها بیشتر سروکار داشته باشد. آن پولدارهای فراری را اصلا آدم نباید به تلفنشان جواب بدهد چه برسد به آنکه بخواهد برایشان تلفن کند! آن دیگر خیلی بد است. آن پولدار غیرفراری هم که دخترش بی بندوبار است، پسرش علیه انقلاب توی تظاهرات شرکت میکند، آن هم نباید راه داد!باید امید سرمایهدار فراری و ضدانقلاب داخلی ازش (مسئولان) قطع باشد که انشاالله هم قطع خواهد بود.
ضدانقلاب باید از اسم اوین بترسد و بلرزد!
امید ضدانقلاب از اوین باید قطع باشد. اوین باید محیط ترس باشد، اوین باید محیط رعب باشد! چطور توی لانه جاسوسی، جاسوسهای آمریکایی ترسیدند، جناب آقای موسوی (موسوی تبریزی دادستان وقت کشور) باید ضدانقلاب اقتصادی و ضدانقلاب گروهکی از شما دادستان انشاالله آن جوری بترسد که جاسوسهای لانه جاسوسی از شما ترسیدند. این اشتباه است که بگوییم آقا هیچکس نترسد. نه آقا.ضدانقلاب باید از اینکه میگویند میبریمت اوین، لرزه بر تنش بیفتد!64/4/19
دو کلمه حرف علیه انقلاب، 4 ضربه شلاق!
آقا دو تا کلمه علیه انقلاب حرف زده، خوب عصبانی شده. درست، ولی مجازاتش هم این است که 4 تا شلاق به او بزنیم! اما به همین جا نمیشود اکتفا کرد. حکومت ما و حرکت ما باید مثل حرکت جنگ انقلابی باشد تا بتوانیم در مقابل ضدانقلاب داخلی بایستیم مقابل فساد بایستیم. مقابل آن فراری که برمیگردد از بسیجی ما، از سپاهی ما، از قاضی ما از دولت ما طلبکار میشود، بتوانیم بایستیم. 6/7/65
این را بدانید آقای مسئول اجرا، آقای دادیار آقای قاضی و … اگر این اموال به ضدانقلاب برگردد، آنرا تبدیل به دلار میکند و میبرد به خارج کشور و یا اگر اینجا بماند، بیعفتی و بیبندوباری میکند. دقت کنید عزیزان که این اموال به ضدانقلاب برنگردد. من این سند را در پیشگاه خدای خودم دارم. در این مدتی که در دادستانی بودم خیلی تلاش کردم و دوستان نیز همکاری کردند. نگذاشتیم این اموالی که به قیمت خون شهدا تمام شده، رایگان بدهیم به کسی که نماز نمیخواند. لااقل بدهیم به کسی که نماز میخواند 64/8/12
نیروهای حزب اللهی عوض نمی شوند، من عوض می شوم!
نیروهای انقلابی هرگز از صحنه بیرون نخواهند رفت، همانگونه که آمریکا نتوانست آنها را بیرون نماید. من با برخورد غلط خودم، خیال میکنم که میتوانم این حزب اللهیها را حزب الشیطان قلمداد کنم، خیر. خودم حزب الشیطان میشوم، آن حزباللهی همان حزباللهی است. زیرا اگر بنا بود تبلیغات در او اثر نماید، این همه تبلیغات مسموم و دروغ پردازی ها در او اثر گذاشته بود، اما من بدبخت هستم که فردای قیامت مسئولم و روی تپهای از آتش قرارم مینهند تا از عهده آن افترا و بهتانی که زدم برآیم. 10/1/65